رسم القرآن (گنجينه بهارستان 1)

مشخصات كتاب

نام كتاب: رسم القرآن( گنجينه بهارستان 1)

نويسنده: ابو بكر بن احمد بن حسين بن مهران نيشابورى

موضوع: رسم قرآن

تاريخ وفات مؤلف: 381 ق

زبان: فارسى

تعداد جلد: 1

ناشر: وزارت ارشاد

مكان چاپ: تهران

سال چاپ: 1380

نوبت چاپ: اوّل

پيشگفتار

اشاره

امر تحقيق، تصحيح و احياى متون كهن، كارى است كه عليرغم ضرورت و اهميّت فوق العاده آن در بازسازى هويّت فرهنگى ما، به دلايلى مورد بى مهرى و كم توجّهى قرار گرفته. شايد يكى از عمده ترين اين دلايل دشوارى اين مقوله باشد. تصحيح متون ظرايف و پيچيدگيهاى بسيارى دارد و مستلزم آگاهيهاى فراوان علمى و فنّى است. هر چند در بدو امر چنين به نظر نمى آيد، امّا آنان كه تجاربى در اين زمينه دارند، به عمق اين سخن بخوبى واقفند.

در سالهاى اخير حركت مبارك احياى ميراث مكتوب شتاب افزونترى گرفته و مراكز متعدّدى در اين عرصه گام نهاده اند. از جمله مركز پژوهش و آموزش كتابخانه، موزه و مركز اسناد مجلس شوراى اسلامى كه در كنار ساير فعاليتهاى خود، توجّه ويژه اى به اين امر نموده و با درايت رياست فرهيخته كتابخانه، جناب حجة الاسلام و المسلمين سيّد محمد على احمدى ابهرى، و همّت مديريت انديشمند مركز پژوهش و آموزش، استاد و دوست ارجمندم جناب آقاى على اوجبى، كه خود از مرارت چشيدگان وادى تصحيح متون هستند، به احيا و نشر برخى نسخ خطّى، از جمله نشر مجموعه رسائل گنجينه بهارستان توفيق يافته است.

توفيق الهى و الطاف ذوات مقدّسه معصومين عليهم السّلام عنايت مديريت محترم مركز پژوهش و آموزش را متوجّه بنده نمود و عليرغم كمى زاد و توشه علمى و صلاحيت فنّى، مسئوليت تدوين مجموعه علوم قرآنى و روايى گنجينه بهارستان را بر دوشم

نهادند.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، مقدمه، ص: 28

از اينكه سعادت خدمتى به آستان قرآن و سنّت نصيبم گشت، بسيار خرسند شدم و با عرض شكر و نياز به درگاه بى نياز مطلق و استمداد از خزانه كرم بى منتهاى امير مؤمنان عليه السّلام كار را آغاز نمودم.

رسائل متعدّدى از مجموعه هاى گرانبهاى نسخ خطّى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى برگزيده شد و تصوير پاره اى از آنها به دست آمد، و با همكارى متن پژوهان و فرهيختگانى چند، آنچه در اين مهلت اندك فراهم آمد در دو بخش علوم قرآنى و علوم روايى به شرح ذيل تقديم دوستداران و جستجوگران فرهنگ ايران و اسلام مى گردد:

الف. علوم قرآنى

1. رسم القرآن: از كهن ترين رسائل فارسى در زمينه رسم الخطّ قرآن كه توسّط ابو بكر بن احمد بن حسين بن مهران نيشابورى (295- 381 ه. ق) تأليف گرديده و داراى اهميت ويژه اى در زمينه كتابت قرآن مى باشد. اين رساله بر اساس نسخه شماره 6/ 12155 مجلس شوراى اسلامى توسّط استاد دكتر ابو القاسم امامى تحقيق و با نسخه چاپى آن نيز مقابله شده است.

2. سلك البيان: تأليف ملّا محمّد جعفر استرآبادى (1198- 1263 ه. ق) معروف به شريعتمدار، كه در آن به بيان كلمات قرآنى كه احتمال اشتباه در قرائت آنها وجود دارد پرداخته و به ترتيب سوره هاى قرآن، به تفصيل كلمات مزبور را بيان كرده است. نگارنده، اين رساله را بر اساس نسخه شماره 12077 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى بازخوانى نموده است.

3- عمدة القارى: منظومه اى مختصر در علم تجويد كه توسّط مؤلّفى ناشناخته به نام حافظ شرف به سال 703 ه. ق سروده شده و با اشعارى روان، به سادگى احكام

تجويد را بيان كرده است. اين منظومه بر اساس نسخه شماره 5393 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى توسّط آقاى محمّد شيرين كار بازخوانى شده.

4. تحفة الحفّاظ: منظومه اى مفصّل تر از رساله پيشين، تأليف نصرة بن عمر ملقّب به

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، مقدمه، ص: 29

سكندر، از دانشمندان قرن نهم هجرى، كه با نظمى دلنشين خلاصه اى از همه احكام تجويدى را از شش كتاب ديگر برگزيده است. اين منظومه بر اساس نسخه شماره 5393 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى به وسيله آقاى سيّد محمّد يوسفى بازخوانى شده.

5. مراديه: اين رساله نيز در علم تجويد به نگارش در آمده و مؤلّف ناشناس آن در سده دهم هجرى مى زيسته است. آقاى سيّد محمّد يوسفى بازخوانى اين رساله را از روى نسخه شماره 500 ط كتابخانه مجلس شوراى اسلامى به اتمام رسانده اند.

6. تفسير آية الكرسى: به دليل اهميت و عمق معنايى اين آيه شريفه، دانشمندان مسلمان بسيارى به تفسير آن همّت گماشته اند. از آن جمله شمس الدين خفرى متكلّم، حكيم، منجّم و فقيه بلندپايه عصر صفوى، در اين رساله كه به زبان عربى نگارش يافته، به گفته خود به بيان بعضى از لطايف سيّد آيات، يعنى آية الكرسى، پرداخته و در پايان خواصى را نيز براى آن ذكر كرده است. آقاى على واجبى اين رساله را بر اساس نسخه شماره 2/ 7137 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى و دستنوشت شماره 6/ 362 كتابخانه مركز احياء ميراث اسلامى تصحيح نموده است.

7. عروة الوثقى: شرحى ديگر بر آية الكرسى از فرزند صدر المتألّهين شيرازى (در گذشته 1070 ه. ق) اين شرح به زبان فارسى و در سه نمايش سامان يافته:

1) تشخيص دينى كه اكراه

نباشد. 2) تحقيق معنى طاغوت و كفر بدان و 3) تبيين مراد از عروة الوثقى.

در نمايش سوم، به تفصيل مصاديق عروه وثقى را، كه امير المؤمنين و فرزندان گرامى آن حضرت عليهم السّلام هستند، با تمسّك به آيات و روايات بيان نموده. مصحّح اين متن نيز آقاى على اوجبى هستند و تصحيح را بر مبناى دستنوشت شماره 4943 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى انجام داده اند.

8. فضيلت سوره توحيد: نگاشته مير داماد (969- 1040 ه. ق) دانشمند برجسته عصر صفوى، كه عليرغم ايجاز و اختصار، با استناد به جوامع روايى شيعه و تفسير كبير امام فخر رازى فضيلت سوره توحيد را بيان كرده و به توجيه و تفسير آن دسته از روايات كه

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، مقدمه، ص: 30

حضرت على عليه السّلام را به سوره توحيد تشبيه كرده اند، پرداخته است. اين رساله بر اساس نسخه هاى: مجلس شوراى اسلامى به شماره 2/ 4553، و شماره 14/ 3323 و كتابخانه مركزى دانشگاه تهران به شماره هاى 1837 و 1838 توسّط آقاى على اوجبى تصحيح شده.

ب- علوم روايى

1. شرح حديث كنت كنزا مخفيا: اين شرح كه به اشتباه از صدر المتألهين يا شيخ بهايى و يا علاء الدوله سمنانى دانسته شده، از رسائل شيخ اشراق محيى الدين عربى (در گذشته 638 ه. ق) است كه در پاسخ به اشكالى بر مضمون آن، تأليف نموده. ابن عربى در اين رساله چهار جواب به اشكال مزبور ارائه كرده است. خانم فاطمه فنا اين متن را بر اساس نسخه شماره 32/ 3321 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى باز خوانى، و با پنج نسخه ديگر موجود در همين كتابخانه به شماره هاى 202/ 3454، 45/ 14280،

8/ 3920، 11/ 206 و 35/ 1822 مقابله و تطبيق نموده است.

2. صحيفة المحبّة: در مجموعه ميراث مكتوب اسلامى، چهل حديث هاى فراوانى به چشم مى آيد. اين رساله ترجمه منظوم چهل حديثى است كه توسّط سائل كاشانى (در گذشته 940 ه. ق) سروده شده. ناظم هر حديث را در قالب دو بيت به زيبايى بيان كرده است. آقاى جويا جهانبخش بر اساس نسخه شماره 1016 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، اين رساله را تصحيح كرده اند.

3- ستّين عادلى: عادل بن على بن عادل (در گذشته قرن 10 ه. ق) كه از عالمان و شاعران گمنام عهد صفوى است، در اين رساله شصت حديث نبوى را با بيانى ساده و روان در قالب يك يا دو بيت فارسى به نظم كشيده. اين رساله پيش از اين در مجموعه ميراث حديث شيعه به چاپ رسيده، امّا عدم بهره مندى مصحّح محترم آن از نسخه مجلس شوراى اسلامى و نيز برخى كاستيها در تحقيق و تصحيح، چاپ مجدّد آن را ضرورى نمود. آقاى دكتر عبد الحسين مهدوى تصحيح اين متن را بر اساس نسخه شماره

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، مقدمه، ص: 31

5/ 14401 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى و نسخه شماره 1003 كتابخانه آيت اللّه مرعشى (ره) به انجام رساندند.

4. الاربعون: علّامه عظيم الشأن، ملّا محمد باقر مجلسى (1037- 1110 ه. ق) در ميان خيل آثار گرانبهاى بجاى مانده از خويش، چهل حديثى نيز به يادگار نهاده است.

احاديث منقول در اين اثر، كه به زبان فارسى تأليف شده، جملگى از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم و پيرامون خواصّ او راد و اذكار مى باشد. اين متن بر اساس نسخه

شماره 12389 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، توسّط آقاى محمود نظرى باز خوانى شده.

5. الدّرّ المكنون: مجموعه اى از 283 حديث كوتاه منقول از امير المؤمنين عليه السّلام كه در ابوابى به ترتيب حروف الفبا توسّط امين الاسلام فضل بن حسن طبرسى (در گذشته 548 ه. ق) صاحب مجمع البيان گرد آورده شده است. آقاى بشير جزايرى اين رساله را، كه نثر اللئالى نيز ناميده شده است، بر اساس نسخه 2/ 7107 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى باز خوانى كرده اند.

6. سلوة الشيعة: گرد آورى اشعار منسوب به امير المؤمنين عليه السّلام پيشينه اى ديرينه در ميان مسلمانان، اعمّ از شيعى و سنّى، دارد. ابو الحسن على بن احمد فنجگردى (در گذشته 513 ه. ق) نيز رساله حاضر را، كه كهن ترين مجموعه اشعار منسوب به حضرت است كه به دست ما رسيده، با گزينش 64 قطعه از اشعار منسوب فراهم آورده. اين رساله، كه شيفتگان فراوانى از اهل تحقيق چشم انتظار نشر آن بوده اند در مواردى با دو چاپ موجود ديوان منسوب به حضرت على عليه السّلام نيز مورد مقايسه قرار گرفته. مبناى تصحيح اين متن توسّط آقاى جويا جهانبخش، نسخه شماره 7099 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى بوده است.

7. فضل الصلوات: فضيلت صلوات بر پيامبر گرامى اسلام و اهل بيت وى عليهم السّلام مورد اتّفاق فرق مختلف اسلام بوده و از دير باز تا امروز كتابها و رسائلى در اين زمينه به رشته تحرير در آمده. رساله حاضر نيز يكى از آثار مختصر امّا ارزشمند در اين زمينه مى باشد.

واعظ سبزوارى، كه روضة الشهداء و جواهر التفسير از معروفترين آثار وى مى باشد، در اين

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، مقدمه، ص: 32

رساله، كه منتخبى از كتاب تحفة الصلوات خود اوست، به بيان فضيلت و فوائد و آداب و كيفيت صلوات بر پيامبر و اهل بيت وى عليهم السّلام پرداخته است. اين رساله بر اساس نسخه شماره 14352 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى توسط آقاى سيّد محمّد يوسفى بازخوانى شده است.

8. ضوابط الاسماء و اللّواحق: شيخ فخر الدين طريحى (در گذشته 1085 ه. ق) در اين رساله مختصر به بيان كنيه ها و القاب پيامبر و امامان عليهم السّلام و اصحاب و راويان و سپس فرق شيعه و بيانى در علّت وقوع اشتباهاتى در اسناد احاديث را مى آورد. آقاى بشير جزايرى اين رساله را بر مبناى نسخه شماره 7051 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى بازخوانى كرده اند.

9. ادعيه ميريه: حسن ختام اين مجموعه، رساله اى ديگر از ميرداماد (در گذشته 1040 ه. ق) است، مشتمل بر دعاهاى منقول از خطّ مير، كه با مقدّمه دلنشين مصحّح محترم آقاى على اوجبى، بس دلنوازتر و روح افزاتر گشته. نسخه شماره 12496 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى اساس اين تصحيح واقع گرديده. خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ.

عليرغم تلاش ما در جهت همگونى شيوه تصحيح و ويرايش متن، تعدّد پژوهندگانى كه در فراهم آمدن اين مجموعه سهيم بوده اند، با سلايق و روشهاى گونه گون، بى شك نايكدستى هايى را بر كلّ مجموعه تحميل نموده است.

در مواردى كه تنها يك نسخه مورد استفاده قرار گرفته است، شيوه قياسى، و در ديگر موارد شيوه تلفيقى با گزينش احتمال راجح و برخى موارد تصحيح بر مبناى نسخه اساس مبناى كار بوده. دو قلّاب براى افزوده هاى مصحّحان و دو نشانه «+» و «-» براى بيان فزونى و كاستى نسخه هاى بكار رفته

است.

همانطور كه پيشتر بيان شد، اين كار تنها به لطف الهى و مدد ذوات مقدّسه معصومان بخصوص امير مؤمنان على عليه السّلام كرده آمد. شكر و سپاس بى اندازه خود را به درگاه الهى و آستان مقدّس آنان نثار مى كنم و از عزيزانى كه در فراهم آمدن اين دفتر نقشى داشته اند

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، مقدمه، ص: 33

به نيكى ياد و پاداش فراوان براى آنان آرزو مى كنم:

رياست دانشمند كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، مديريت محترم مركز پژوهش و آموزش، مديران و كاركنان بخشهاى مختلف كتابخانه كه در مراحل مختلف يارى گر ما بودند، جناب آقاى محمود خانى، سركار خانم پروين رسولى و بنفشه ابو طالبى كه حروفچينى و صفحه آرايى اين مجموعه به همّت ايشان به انجام آمد، و بالاخص پژوهندگان گرانمايه اى كه با بزرگوارى در تصحيح و تحقيق اين رسائل بى هيچ چشمداشتى تحمّل مشقّت نمودند.

همچنين بر خود لازم مى دانم از همسر بزرگوارم كه با صبر و گذشت خويش و در برخى مراحل همكارى و همراهى در بازخوانى اين مجموعه ياريم نموده، قدردانى نمايم.

در پايان يكى از مناجاتهاى منقول از مير داماد را زينت بخش اين مقال مى سازيم:

اللّهمّ اجمع شملى و أصلح لى شأنى و يسّر لى أمرى و إن كان عسيرا، فإنّك على تيسير كلّ عسير قدير و إنّ تيسير كلّ عسير على قدرتك سهل يسير.

و اخر دعوينا أن الحمد للّه ربّ العالمين سيّد مهدى جهرمى سيزدهم رجب المرجّب 1421 بيست و يكم مهر ماه 1379 ميلاد مولود كعبه على عليه السّلام

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 1

1 رسم القرآن

اشاره

نگاشته ابو بكر بن احمد بن حسين بن مهران نيشابورى (در گذشته 381 ه. ق) به

كوشش ابو القاسم امامى

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 3

مقدّمه مصحّح

مؤلّف رساله، ابو بكر بن احمد بن حسين بن مهران نيشابورى (م 381 ه. ق) است. در اين رساله نامش «مهربان» آمده كه تصحيف است. وى در اصل اصفهانى و مقيم نيشابور بود. در علم قراءات پيشواى زمان خود بود.

در اين بابت نوشته هاى متعدّدى به وى منسوب است. از جمله: غرائب القراءات، وقوف القرآن، الشامل، كه به گفته ذهبى كتابى است بزرگ، الغاية في القراءات العشر، و المبسوط فى القراءات العشر.

تصوير نسخه الغاية بنا بر بيان زركلى، در دانشگاه رياض، و نسخه المبسوط در كتابخانه ظاهريه نگاهدارى مى شود.

امّا رساله حاضر، كه تاريخ كتابت آن 1014 هجرى است، در باب رسم قرآن و ضبط واژگانى است كه در آن، شكل نوشتارى در جاى جاى قرآن با يكديگر متفاوت است. يا به تعبير ابن مهران و بنا بر گزارش مترجم فارسى رساله «در خواستند از من ياران، بيان كردن اختلافهاى هجا كه در قرآن است و در ذكر اينها كه اهل حجاز و اهل شام و اهل حرم بنوشته اند». البته در اين رشته از علوم پيرا قرآنى، ديگران نيز چه به صورت مستقلّ و چه در مقدّمه تفسيرها به تفصيل و دقّت بى نظير نوشته اند. از جمله كتاب إيقاظ الأعلام بوجوب اتباع رسم المصحف الإمام نوشته محمد حبيب اللّه شنقيطى را مى توان نام برد، و از

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 4

نظام الدين نيشابورى (در گذشته 727 ه. ق) كه مقدّمه هفتم تفسيرش غرائب القرآن به همين موضوع اختصاص يافته است. گفتنى است كه تفسير نيشابورى تهذيبى است از مفاتيح الغيب يا تفسير

كبير فخر رازى كه به شيوه خود، مطالب حاشيه اى و ناسودمند آن را پيراسته و از آن غرائب القرآن را پديد آورده است.

از اين رساله تحريرهاى متعدّدى به عربى يا به ترجمه فارسى در دست است. يكى از نسخه هاى فارسى آن در مجموعه رسائل فارسى (دفتر چهارم) بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس تحت عنوان اختلافات هجاء قرآنى با مقدّمه اى سودمند انتشار يافته است كه در مواردى نه اندك، با نسخه كتابخانه مجلس اختلاف دارد. در بازخوانى حاضر اختلافات عمده با حرف «چ» در پاورقى ها مشخّص شده است.

ضبط واژگان قرآن چنانكه در رساله نيشابورى مى بينيم، با آنچه مرسوم خوشنويسان مشهور است، متفاوت است. براى نمونه، ضبط كلماتى مانند نعمت، رحمت، سنّت، منطبق با كتابت عثمان طه نيست، چه دركتابت او به تاى گرد (ة) آمده است. در اين رساله كه خود ترجمه متن عربى است، ضبط كلماتى همچون: جار، چهار (چار، چهار)، يا از بس (از پس) و مانند آن، بسا راهنماى تعيين زمان ترجمه رساله يا هويت مترجم است، كه پژوهندگان را به كار مى آيد.

اين رساله به شماره 6/ 12155 در گنجينه نسخ خطّى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى به ثبت رسيده و در پاورقى ها با حروف رمز «س» مشخص شده است.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 5

[متن رساله]

بسم اللّه الرحمن الرحيم الحمد للّه ربّ العالمين «1» و صلّى اللّه على محمّد و آله أجمعين.

قال الشيخ الإمام أبو بكر ابن أحمد بن حسين بن مهران «2» النيشابورى- رحمه اللّه تعالى «3»-: در خواستند از من ياران بيان كردن اختلافهاى هجا «4» كه در قرآن است و در ذكر اينها كه «5» اهل حجاز و

اهل شام و اهل حرم بنوشته اند.

و از جمله آنها كه مختلف است:

يكى: اين است كه هر «نعمة» «6» كه در قرآن است همه به ها بايد نوشت، مگر يازده جا كه به تا بايد نوشت: در سوره بقره فى قوله تعالى: وَ اذْكُرُوا «7» نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ «8»، و در سوره آل عمران فى قوله تعالى: وَ اذْكُرُوا «9» نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ «10»، و در سوره مائده فى قوله تعالى: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا «11» نِعْمَتَ اللَّهِ «12»، و در سوره ابراهيم: أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ «13»، و هم در اين سوره: وَ إِنْ تَعُدُّوا «14» نِعْمَتَ اللَّهِ «15»، و در

__________________________________________________

(1) چ:+ و العاقبة للمتقين.

(2). س: مهربان.

(3). چ: رحمة الله عليه.

(4). س: هيجا.

(5). چ:- ذكر اينها كه.

(6) س: نعمت.

(7) س: و إذا ذكروا.

(8) آيه 231.

(9) س: و إذا ذكروا.

(10) آيه 103.

(11) س: و إذا ذكروا.

(12) آيه 11.

(13) آيه 28.

(14) س:- و إن تعدّوا.

(15) آيه 34.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 6

و در سوره النحل: وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ «1»، و هم در اين سوره: يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ «2»، وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ «3»، در سوره لقمان: تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ «4»، و در سوره الملائكه: يا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا «5» نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ «6»، و در سوره و الطور: فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ «7» «8».

دوم: هر چه در قرآن «رحمة» «9» آيد به ها بايد نوشت، مگر به هفت جا كه به تا بايد نوشت: اوّل در سوره البقره:

أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ «10»، و در سوره اعراف: إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ «11» «12»، و در سوره هود: رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ «13»، و در سوره مريم: ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا «14»، و در سوره روم: إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ «15»، و در سوره الزخرف: أَ هُمْ «16» يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ «17»، و در همين سوره «18»:

وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ «19».

سيم: هر چه در قرآن «سنّة» «20» آيد همه به ها نوشته شود، مگر در پنج جا كه به تا بايد نوشت، اوّل: سوره انفال: فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ «21»، [دوّم در سوره الملائكة: فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ «22»] «23»، و در همين سوره: فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا «24»، و در همين سوره: وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا «25»، حم المؤمن: سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ «26».

چهارم: هر چه در قرآن «امرأة» «27» آيد به ها بايد نوشت، مگر در هفت جا كه به تا بايد نوشت: اوّل، آل عمران: إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ «28»، و در سوره يوسف:

__________________________________________________

(1) آيه 72.

(2) آيه 80.

(3) آيه 114.

(4) آيه 31.

(5) س: اذا ذكروا.

(6) آيه 3.

(7) چ:+ بكاهن.

(8) آيه 29.

(9) س: رحمت.

(10) آيه 218.

(11). چ:- من المحسنين.

(12). آيه 56.

(13) آيه 73.

(14) آيه 2.

(15) آيه 50.

(16) س: و هم.

(17) آيه 32.

(18) س:- سوره.

(19) آيه 32.

(20) س: سنت.

(21) آيه 38.

(22) آيه 43.

(23) افزوده بر اساس نسخه «چ».

(24) آيه 43.

(25) آيه 43.

(26) آيه 85.

(27) س: امرأت.

(28). آيه 53.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 7

امْرَأَةُ الْعَزِيزِ «1»، و در همين سوره نيز: قالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ «2»، و در سوره قصص: قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَ لَكَ «3»، و در سوره تحريم: امْرَأَتَ نُوحٍ «4»، و در همين سوره: امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ «5»، و در همين سوره: امْرَأَتَ لُوطٍ «6».

پنجم: هر چه در قرآن «معصية» «7» آيد به ها بايد نوشت، مگر در دو جا كه به تا نوشته اند، هر دو در سوره مجادله: و معصيت الرّسول «8»، و ايضا: و معصيت الرّسول «9».

ششم: هر چه در قرآن «لعنة» «10» آيد به ها بايد نوشت مگر در دو جا: اوّل، آل عمران:

فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين «11»، [دوم]، در سوره نور: و الخامسة أنّ لعنت اللّه عليه «12»

«13».

هفتم: هر چه در قرآن «شجرة» آيد به ها بايد نوشت، مگر در يك جا، در دخان: إنّ شجرت الزّقّوم طعام الأثيم «14».

هشتم: هر چه در قرآن «جنّة» «15» آيد به ها بايد نوشت، مگر در سوره الواقعه: فروح و ريحان «16» و جنّت نعيم «17»

«18».

نهم: هر چه در قرآن «كلمة» آيد به ها بايد نوشت، مگر در چهار جا كه به تا بايد نوشت: اوّل: در انعام «19»: و تمّت كلمت ربّك صدقا «20»، دوم در يونس: كذلك حقّت كلمت «21»، سوم در همين سوره: إنّ الّذين حقّت عليهم كلمت ربّك «22»، و چهارم حم المؤمن: و كذلك حقّت كلمت ربّك «23».

__________________________________________________

(1) آيه 30.

(2) آيه 56.

(3) آيه 9.

(4) آيه 10.

(5) آيه 11.

(6) آيه 10.

(7) س: معصيت.

(8) آيه 58.

(9) آيه 9.

(10) س: لعنت.

(11) آيه 61.

(12) چ:- عليه.

(13) آيه 7.

(14) آيه 44- 43.

(15). س: جنّت.

(16) س: جيران.

(17) س: النعيم.

(18) آيه 89.

(19) س:- در انعام.

(20) آيه 115.

(21) آيه 33.

(22) آيه 96.

(23) آيه 6.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 8

دهم: هر چه در قرآن «ثمرة» «1» آيد به ها بايد نوشت، مگر در يك جا، در فصّلت: من ثمرات «2» من أكمامها «3».

يازدهم: هر چه در قرآن «آية» «4» آيد به ها بايد نوشت، مگر در سوره عنكبوت: و قالوا لو «5» لا انزل عليه آيت من ربّه «6».

امّا فطرت اللّه «7» به تا بايد نوشت، امّا بقيّت اللّه «8» به تا بايد نوشت: و لات حين مناص «9» به تا بايد نوشت، و أفرأيتم اللّات «10» به تا بايد نوشت، و ذات بهجة «11» به تا بايد نوشت، و يا أبت «12» به تا بايد نوشت، و هيهات هيهات «13» به تا بايد نوشت، و قرّت عين به تا بايد نوشت، الّا قرّة أعين «14» در سوره السجده به ها است، و مريم ابنت «15» به تا بايد نوشت، و مرضات اللّه «16» به تا بايد نوشت.

و ألّا: هر چه در قرآن «ألّا» آيد بى نون بايد نوشت، مگر در ده جا كه به نون بايد نوشت:

اوّل: اعراف: على أن لا أقول «17»، و دوم در همين سوره: أن لا يقولوا «18» على اللّه «19»، سوم در سوره التوبه: أن لا ملجأ من اللّه، چهارم در سوره هود: أن لا تعبدوا إلّا اللّه «20»، پنجم در همين سوره: أن لا إله إلّا

هو «21»، ششم در سوره حجّ: أن لا تشرك بى شيئا «22»، هفتم در يس: أن لا تعبدوا الشّيطان «23»، هشتم در دخان: و أن لا تعلوا

__________________________________________________

(1) س: ثمرت.

(2) س: ثمرة: با توجه به كوتاه بودن الف در رسم قرآنى اين كلمه كه جمع است، و شباهت آن به «ثمرة» به صيغه مفرد، نيشابورى آن را در اينجا عنوان كرده است و گرنه تاء در الف و تاى جمع خود به خود كشيده است، چ:

+ هر كه «ثمرات» خواند على الجمع وقف به «تا» بايد كردن و به تا بايد نوشتن و هر كه «من ثمرة» خواند به واحد، وقف به «ها» بايد كردن به «ها» بايد نوشتن.

(3) آيه 47.

(4) س: آيت.

(5) س:- لو.

(6) آيه 50.

(7) روم/ 30.

(8) هود/ 86، چ: لقدرت اللّه.

(9) ص/ 3.

(10) نجم/ 19.

(11) نمل/ 60.

(12) يوسف/ 4.

(13) مؤمنون/ 36.

(14) سجده/ 17.

(15) تحريم/ 12.

(16) بقره/ 207.

(17) آيه 105.

(18) س: اقول.

(19) آيه 169.

(20) آيه 26.

(21) آيه 14.

(22) آيه 26.

(23) آيه 60.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 9

على اللّه «1»، نهم الممتحنة: على أن لا يشركن باللّه «2»، و دهم در سوره القلم: أن لا يدخلنّها اليوم «3»، و در سوره يوسف اختلاف است: أن لا تعبدوا إلّا إيّاه «4».

أن لن «5»: در جميع قرآن به نون است، مگر در سه جايگاه كه بى نون بايد نوشت:

الكهف: ألّن نّجعل لكم موعدا «6»، دوم، المزّمّل: ألّن تحصوه «7»، سوم، القيامة: ألّن نجمع عظامه «8».

فإن لم «9»: و در هر چه

در قرآن «فإن لم» آيد با نون بايد نوشت: مگر در يك جا: در سوره هود: فألّم «10» يستجيبوا لكم «11».

إلّا: و هر چه در قرآن «إلّا» آيد بى نون بايد نوشت، چنانكه «12»: إلّا تنفروا «13»، و إلّا تصرف «14»، و إلّا تغفر «15»

«16». اين حرفها يكى است. اگر خواهند بى نون بنويسند «17» و اگر با نون بنويسند بر اصل است كه بنوشته اند، زيرا كه دو حرف است: إن، لا. و اگر بى نون بنويسند بر لفظ نوشته اند، زيرا كه نون ساقط گشته است در لفظ و مدغم گشته است نون در لام، و قرّا را در وى خلاف است.

أمّن: و هر چه در قرآن «أمّن» آيد پيوسته بايد نوشت، مگر در چهار جا: اوّل، نساء: أم من يكون عليهم «18»، دوم، التوبة: أم من أسّس «19»، سوم، الصّافّات: أم من خلقنا «20»، چهارم، حم فصّلت: أم من يأتى آمنا يوم القيامة «21».

ممّا: در همه قرآن پيوسته بايد نوشت، مگر سه جا گسسته بايد نوشت: اوّل، النساء:

فمن ما ملكت أيمانكم «22» دوم، الروم: هل لكم من ما ملكت «23»، و سوم،

__________________________________________________

(1) آيه 19.

(2) آيه 12.

(3) آيه 24.

(4) آيه 40.

(5) س: ألّن.

(6) آيه 48.

(7) آيه 20.

(8) آيه 3.

(9) چ:+ كه بى نون بايد نوشتن.

(10) س: فإن لم.

(11) آيه 14.

(12) چ:+ الا تفعلوا.

(13) آيه 39.

(14) آيه 33.

(15) س: تغفروا، چ:+ و إلّا تنصروا.

(16) آيه 47.

(17) چ: اگر خواهند با نون نويسند و اگر خواهند بى نون لا.

(18) آيه 109.

(19) آيه 109.

(20) آيه 11.

(21)

آيه 40.

(22) آيه 25.

(23) آيه 28.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 10

المنافقون «1»: و أنفقوا من ما رزقناكم «2».

إنّما: در همه قرآن «إنّما» پيوسته بايد نوشت، مگر در يك جا گسسته بايد: الأنعام: إنّ ما توعدون لآت «3».

أنّما: به فتح الف، در همه قرآن «أنّما» پيوسته بايد نوشت، مگر در سه موضع كه گسسته بايد نوشت: اوّل، الحجّ: أنّ ما يدعون «4»، دوم، لقمان «5»: أن ما يدعون «6» و در همين سوره نيز: و لو أنّ ما فى الأرض «7».

عمّا: در همه قرآن پيوسته باشد، مگر در يك جا كه گسسته بايد: الأعراف: فلمّا عتوا عن ما نهوا «8».

إمّا «9»: به كسر الف و فتح، در همه قرآن بى نون بايد نوشت، مگر در يك جا كه امّا را با نون بايد نوشت: در الرعد: و إن مّا نرينّك «10».

ربوا: در همه قرآن با واو است و بعد واو الف، مگر در سوره روم با الف بايد نوشت:

و ما آتيتم من ربا ليربوا «11».

نشاء «12»: و «نشاء» در همه قرآن به الف بايد نوشت بى واو، مگر نشاء را در يك جا، در سوره هود كه [به] واو پيش از الف بايد نوشت: أو أن نفعل في أموالنا ما نشؤا «13» «14».

علماء: در همه قرآن بى واو بايد نوشت يعنى بعد ميم «15»، مگر در دو جا كه به واو بايد نوشت و بعد از واو الف: اوّل، الشعراء: علمؤا بنى إسرائيل «16»، دوم، فاطر: إنّما يخشى اللّه من عباده العلمؤا «17».

انباء: در همه قرآن بى واو است، مگر در دو جا كه به واو بايد نوشت و بعد از

واو الف:

__________________________________________________

(1) س: المنافقين.

(2) آيه 10.

(3) آيه 134.

(4) آيه 62.

(5) س: اللقمان.

(6) آيه 30.

(7) آيه 27.

(8) آيه 166.

(9) س: إم ما.

(10) آيه 40.

(11) آيه 39.

(12) چ: يشاء.

(13) س: نشا.

(14) آيه 87.

(15) در متن چاپ شده به جاى «يعنى بعد ميم» عبارت «يعنى به الف بايد نوشتن» آمده است.

(16) آيه 197.

(17) آيه 27.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 11

اوّل، الأنعام: فسوف يأتيهم أنبؤا «1»، دوم، الشعراء: فسيأتيهم أنبؤا «2».

شركاء: در همه قرآن بى واو بايد نوشت، يعنى با الف بنويسند مگر در دو جا: اوّل، الأنعام: زعمتم أنهم فيكم شركؤا «3»، دوم، شورى: أم لهم شركؤا شرعوا «4».

شفعاء: در همه قرآن بى واو بايد نوشت، مگر در يك جا: الروم: و لم يكن لهم من شركائهم شفعؤا «5».

الضعفاء: در همه قرآن بى واو است، مگر در يك جا: ابراهيم: فقال الضعفؤا «6».

جزاؤ: در همه قرآن به واو بايد نوشت، مگر در يك جا كه بى واو است: الكهف: فله جزاء الحسنى «7».

البلاء: در همه قرآن بى واو است، مگر در دو جا كه به واو بايد نوشت: الصافّات «8»: إن هذا لهو البلؤا المبين «9»، الدخان: ما فيه بلؤا مبين «10».

نبأ «11»: در همه قرآن بى واو است، مگر در سوره ابراهيم: أ لم يأتكم نبؤا الذين «12» كه با واو بايد نوشت، و هم در تغابن كه به واو بايد: أ لم يأتكم نبؤا الذين كفروا «13»، در سوره ص: و هل أتيك نبؤا الخصم «14»، و هم در اين سوره: قل هو نبؤا عظيم «15».

امّا در سوره أنعام: من نبائ المرسلين «16» به ياد بايد نوشت. أ و «17» من ينشؤا «18» در سوره زخرف به واو بايد. لا تظمأ: در طه به واو بايد نوشت. تلقاء: در سوره يونس به يا بايد نوشت. آناء «19»: در طه به يا بايد نوشت. إيتاء: در نحل: إيتائ ذى القربى «20» به يا بايد نوشت.

وراء: در سوره عسق: من ورائ حجاب «21» به يا بايد نوشت.

__________________________________________________

(1) آيه 5.

(2) آيه 6.

(3) آيه 94.

(4) آيه 21.

(5) آيه 13.

(6) آيه 21.

(7) آيه 88.

(8) س:- الصافّات.

(9) آيه 106.

(10) آيه 33.

(11) نباؤ.

(12) آيه 9.

(13) آيه 5.

(14) آيه 21.

(15) آيه 67.

(16) آيه 34.

(17) س: و.

(18) آيه 18.

(19) س: اناء.

(20) آيه 90.

(21) آيه 51.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 12

و اين همه كه ذكر كرديم از: من نبائ المرسلين «1» انعام، و از: من تلقائ «2» سوره يونس، يا من ورائ حجاب «3» عسق، بعد از همزه هايشان «4» يا بايد نوشت.

و از جاهاى غريب و نوادر كه در قرآن است يكى آن است كه اندر سوره فرقان: عتو عتوا كبيرا «5»، بعد از عتو اوّل الف نبايد نوشت.

و اندر سوره سبأ «6»: و الذين سعوا فى آياتنا «7» الف نبايد نوشت بعد از سعو.

و در سوره حشر: و الذين تبوؤ الدار «8» به دو واو بايد نوشت و بر سر واو ثانى همزه بايد نوشت و الف نيايد «9».

ترابا: در همه قرآن به الف بايد نوشت «10»، مگر در سوره النبأ كه بى الف بايد نوشت:

يا

ليتني كنت تربا «11».

أيّكم: در همه قرآن به يك يا بايد نوشت، مگر در يك جا كه به دو يا مى آيد: ن:

بأيكم المفتون «12».

أفإن: هر چه در قرآن «أفإن» آيد بى يا بايد نوشت، مگر يك جا كه به يا بايد نوشت: آل عمران: أ فإين مات «13»، و در سوره انبيا كه: أ فإين مت «14» است اختلاف كرده اند.

أءن: در يس: أءن ذكرتم «15» بى يا بايد نوشت.

و اندر سوره قد أفلح المؤمنون: الذين هم فى صلاتهم «16» به الف بايد نوشت، و از پس وى: و الذين هم على «17» صلوتهم «18» به واو بايد [نوشت]، و در معارج: و الذين هم على «19» صلاتهم «20» به الف بايد نوشت، و التوبة: إن صلوتك سكن «21» به واو بايد نوشت، و در هود: أ صلوتك تأمرك «22» هم به واو است، و در انعام: و هم على

__________________________________________________

(1) آيه 34.

(2) آيه 15.

(3) آيه 51.

(4). س: همزهاايشان.

(5) آيه 21.

(6) س: السبأ.

(7) آيه 5.

(8) آيه 9.

(9) چ: و الف ببايد نوشتن.

(10) چ:+ بعد از «را».

(11) آيه 40.

(12) آيه 6.

(13) آيه 144.

(14) آيه 34.

(15) آيه 19.

(16) آيه 2.

(17) س: فى.

(18) آيه 9.

(19) س: عن.

(20) آيه 23 و 34.

(21) آيه 103.

(22) آيه 87.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 13

صلاتهم «1» به الف بايد نوشت. و الحيوة، زكوة، صلوة «2»، همه در قرآن به واو بايد نوشت «3».

و هر چه در قرآن «ننجى» آيد همه را به ياء بايد نوشت، مگر در يك جا و

آن در سوره يونس است: علينا ننج المؤمنين «4» كه بى يا بايد نوشت.

و هر چه در قرآن «بئس ما» آيد همه را منفصل بايد نوشت، مگر در سوره البقرة:

بئسما اشتروا «5»، و هم در اين سوره: قل بئسما يأمركم به «6»، و در سوره اعراف: قل بئسما خلفتمونى «7».

و هر چه در قرآن «يومهم» آيد «8» همه را متّصل بايد نوشت، مگر در دو جا كه گسسته بايد: يكى در سوره حم مؤمن: يوم هم بارزون «9»، و در سوره و الذاريات: يوم هم على النار «10».

و هر چه در قرآن «فيما» آيد متّصل بايد نوشت، مگر در يازده جا كه منفصل بايد نوشت: يكى در سوره البقرة: فى ما فعلن «11» فى أنفسهن من معروف «12»، و در سوره انعام: قل لا أجد فى ما أوحى «13»، و هم در اين سوره: ليبلوكم فى ما اتيكم «14»، و در سوره الانفال: لمسكم فى ما أخذتم «15»، و در سوره الانبياء: و هم فى ما اشتهت «16»، و در سوره النور: لمسكم فى ما أفضتم «17»، و در سوره الشعراء: أ تتركون فى ما ههنا «18»، و در سوره الروم: من شركاء فى ما رزقناكم «19»، و در سوره الزمر: إن الله «20» يحكم بينهم فى ما هم فيه يختلفون «21» و در همين سوره: تحكم بين عبادك فى ما

__________________________________________________

(1) آيه 92.

(2) چ:+ منوة.

(3) چ:+ و هر چه در قرآن «و الذين هم» آيد جدا بايد نوشتن هم را از الذين.

(4) آيه 103.

(5) آيه 90.

(6) آيه 93.

(7) آيه 150.

(8) س:- آيد.

(9) آيه 16.

(10). آيه

13.

(11) س:- فعلن.

(12) آيه 240.

(13) آيه 145.

(14) آيه 165.

(15) آيه 68.

(16) آيه 102.

(17) آيه 14.

(18) آيه 146.

(19) آيه 28.

(20) س:- الله.

(21) آيه 3.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 14

كانوا فيه «1»، در سوره الواقعه: و ننشئكم فى ما لا تعلمون «2» «3».

و آورده اند: لأعذبنه «4» يك كلمه است، أو لأذبحنه «5» دو كلمه و و لاوضعوا «6» دو كلمه است.

و آورده اند كه در مصحفهاى شاميان «و لأمة» به دو كلمه آورده اند، و علم اين حرفها عزيز است و غريب، «7» تا هر كسى نيابد نداند. «8».

و اندر سوره النور: أيه المؤمنون «9» بى الف بايد نوشت، و اندر سوره زخرف:

يأيه الساحر ادع لنا «10» هم بى الف بايد نوشت، و در سوره الرحمن: أيه الثقلان «11» هم بى الف بايد نوشت، و غير از اينها به الف بايد نوشت.

و آورده اند [از] «12» خواجه ابو بكر مقسم كه اندر كتاب «13» هيجات «14» وى در اول سوره آل عمران: إن الله لا يخفى عليه شى ء «15» «16» به الف «17» بايد نوشت، و هر چه غير اين است همه به يا است. و ابو عبد اللّه گفته است كه جز وى [كه] اندر هجا و نحو راه «18» برانند و راه برده اند و در مصحف ها و كتابت آن نظر كرده اند [گويند] كه شى ء در همه قرآن بى الف بايد نوشت، مگر در سوره الكهف كه: و لا تقولن لشى ء «19» كه به الف بايد نوشت. و اهل لغت و نحو از اهل بصره و كوفه معنى ها گفته اند، و از جمله معنى ها يكى آن است كه گفته اند بر

وزن فاعل است و اصل او شائى «20». و اندر سوره جمعه خلاف كرده اند.

و هر چه در قرآن «طغى» آيد به يا بايد نوشت، مگر در يك جا به الف بايد نوشت و آن

__________________________________________________

(1) آيه 46.

(2) آيه 61.

(3) در نسخه اساس عبارت «و در سوره الزمر ... لا تعلمون» به اشتباه در صفحه ديگرى آمده كه به اينجا منتقل شد.

(4) نمل/ 21.

(5) نمل/ 21.

(6) توبه/ 47.

(7) چ: و علت اين حرفها غريب است و عجيب زيرا كه.

(8) در نسخه اساس عبارت «و آورده اند لأعذبنه ... نداند» اشتباها در صفحه ديگرى آمده كه به اينجا منتقل گرديد.

(9) آيه 31.

(10) آيه 49.

(11) آيه 31.

(12) س: كه.

(13) س: كتابت.

(14) چ: الهيجات.

(15) در كتابت عثمان طه: شى ء.

(16) آيه 5.

(17) س:- به الف.

(18) چ: نحوده.

(19) آيه 23.

(20) چ: شيأن.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 15

در سوره الحاقّه است كه: لما طغا الماء «1».

و در سوره انعام: أئنكم لتشهدون «2» به يا بايد نوشت «3»، و در سوره النمل: أئنكم لتأتون الرجال «4» هم به يا بايد نوشت، و اندر سوره عنكبوت «5»: أئنكم لتأتون الرجال «6» هم به يا بايد نوشت، و اندر سوره حم السجده: قل أئنكم لتكفرون «7» هم به يا بايد نوشت.

و بعضى گفته اند: بدين چند كلمه «8» «أئنّكم» به يا بايد نوشت، و هر چه جز اين است بى يا بايد نوشت و اختلاف كرده اند در سوره الاعراف: أنكم لتأتون الرجال «9» و اندر سوره النمل نيز اختلاف كرده اند. و بعضى گفته اند: اندر سوره

الاعراف: أنكم لتأتون الرجال «10» به يا بايد نوشت اندر «11» مصحف هاى «12» اهل مدينه، و اندر سوره النمل:

أ انكم لتأتون الرجال «13» به يا است اندر همه مصحف ها «14»، و صواب نيز قول ابن كثير است كه گفته است: اندر اعراف إنكم «15» بى يا است، و «16» اندر نمل با يا است، و اندر اعراف نيز: إن لنا «17» بى يا است، و در شعرا أئن لنا «18» با يا است.

أئنّا: در همه قرآن بى يا باشد، مگر دو جا كه با يا نوشته اند: يكى در سوره النحل:

أءذا كنا ترابا و آباؤنا أئنا لمخرجون «19»، و در سوره و الصافّات: أئنا لتاركوا ءالهتنا «20».

أئذا: در همه قرآن بى يا بايد نوشت، مگر يك جا در سوره الواقعه: و كانوا يقولون أئذا متنا و كنا «21» با يا بايد نوشت.

تغنى «22»: در سوره يونس با يا بايد نوشت كه: و ما تغنى الآيات «23»، و اندر سوره

__________________________________________________

(1) آيه 11.

(2) آيه 19.

(3) چ:- و در سوره ... نوشت.

(4) آيه 55.

(5) چ: اعراف.

(6) آيه 29.

(7) آيه 9.

(8) چ: چند جاى.

(9) آيه 81.

(10) آيه 81.

(11) چ: مگر در.

(12) چ:+ اهل شام و.

(13) آيه 55.

(14) س:- ها.

(15) آيه

(16) چ:+ نبشته اند كه.

(17) آيه 113.

(18) آيه 41.

(19) آيه 67.

(20) آيه 36.

(21) آيه 47.

(22) چ: و ما تغنى.

(23) آيه 101.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 16

القمر: فما تغن النذر «1» بى يا بايد نوشت و «2» الأصل فيهما واحد.

يؤت: در سوره النساء: يؤت الله المؤمنين «3» بى

يا بايد نوشت، و در سوره البقره:

يؤتى الحكمة من يشاء «4» با يا بايد نوشت [و] الأصل فيهما واحد.

يدع: در سوره سبحان: و يدع الإنسان «5»، و در سوره القمر: يدع الداع «6»، و در سوره العلق: سندع الزبانية «7» بى واو بايد نوشتن «8».

و هر چه در قرآن «لكيلا» آيد منفصل بايد نوشت، مگر سه جا كه متّصل بايد نوشت:

در سوره الحجّ: لكيلا يعلم من بعد علم «9»، و در سوره احزاب: لكيلا يكون عليك حرج «10»، و در سوره الحديد: لكيلا تأسوا على ما فاتكم «11».

و هر چه در قرآن: «أن لم» «12» آيد بى نون بايد نوشت، مگر در دو جا كه با نون بايد نوشت: يكى در سوره انعام: ذلك أن لم يكن ربك «13»، و در سوره البلد: أن لم يره أحد «14».

و هر چه اندر قرآن «كلّما» آيد متّصل بايد نوشت، مگر در پنج جا كه منفصل بايد نوشت: در سوره النساء: كل ما ردوا إلى الفتنة «15»، در سوره الاعراف: كل ما «16» دخلت أمة «17»، و در سوره بنى اسرائيل: كل ما خبت زدناهم سعيرا «18» و در سوره الملك: كل ما ألقى فيها «19»، و در سوره النوح: انى دعوتهم «20».

و هر چه در قرآن «الملأ» «21» آيد همه را به الف بايد نوشت، مگر در چار «22» جا كه به واو بايد نوشت و بعد از واو الف: يكى در سوره قد افلح المؤمنون: فقال الملؤا الذين

__________________________________________________

(1) آيه 5.

(2) س:- و.

(3) آيه 146.

(4) آيه 169.

(5) آيه 11.

(6) آيه 6.

(7) آيه 18.

(8) در نسخه اساس، عبارت «و در سوره

القمر ... نوشتن» به اشتباه در صفحه ديگرى آمده كه به اينجا منتقل شد.

(9) آيه 5.

(10) آيه 50.

(11) آيه 23.

(12) چ: ألم.

(13) آيه 131.

(14) آيه 7.

(15) آيه 91.

(16) س:- ما.

(17) آيه 38.

(18) آيه 97.

(19) آيه 8.

(20) آيه 7.

(21) س: الملاء.

(22) س: جار (به جيم).

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 17

كفروا «1»؛ و در سوره النمل در سه جا «2»: قال «3» يا أيها الملؤا أيكم يأتيني «4».

و يمح الله «5» الباطل «6»: بى واو بايد نوشت، و يمحوا الله ما يشاء «7» به واو بايد نوشت.

و در سوره النمل: و ما أنت بهادى العمى «8» به يا بايد نوشت، و اندر سوره روم: و ما أنت بهاد العمى «9» بى يا بايد نوشت.

و در سوره اعراف: قال ابن أم «10» أمّ را از ابن جدا بايد نوشت، و اندر طه: قال يابن ؤم «11» «12» گسسته بايد نوشت، امّا به واو بايد نوشت «13».

و اندر سوره يوسف: لذو علم «14»، و در سوره حم مؤمن «15»: ذو العرش «16»، و در سوره حم السجده: لذو مغفرة، و ذو عقاب «17»، و در سوره جمعه: و الله ذو الفضل العظيم «18»، و در سوره البروج: ذو العرش المجيد «19» اندر اين شش جا ذو بى الف بايد نوشت، و هر چه جز اين آيد به الف بايد نوشت.

و در سوره قد افلح: و لعلا بعضهم «20»، و در سوره قصص: علا فى الأرض «21»، در اين هر دو جا به الف بايد نوشت از بهر آنكه فعل است از علا، يعلو.

و

اندر سوره يوسف: لدا الباب «22» به الف بايد نوشت، و اندر سوره حم مؤمن:

لدى الحناجر «23» به يا نوشت.

__________________________________________________

(1) آيه 24.

(2) چ:+ قالت يا أيها الملؤا إنى ألقى، و قالت يا أيها الملؤا أفتونى.

(3) س: قالت.

(4) آيه 38.

(5) س:- اللّه.

(6) آيه 24.

(7) آيه 39.

(8) آيه 81.

(9) آيه 53.

(10) آيه 150.

(11) س: يا ابن يبنؤمّ. در حالى كه «يا ابن» خط خورده است. بر اساس عبارت بعدى ضبط گرديد.

(12) آيه 68.

(13) چ: و در سوره طه: يبنؤمّ يابنوأ به «يا» و «نون» و «واو» بايد نوشتن و «ميم» منفصل بايد نوشتن.

(14) آيه 68.

(15) س: مؤمنين.

(16) آيه 15.

(17) آيه 43.

(18) آيه 4.

(19) آيه 15.

(20) آيه 91.

(21) آيه 4.

(22) آيه 25.

(23) آيه 18.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 18

فما للذين و فما لهؤلاء متّصل بايد نوشت لام للذين «1» و هولاء، چنان كه فما للذين «2»، و ما للظالمين «3»، مگر به چار «4» جا كه مقطوع بايد نوشت لام از ما: يكى در سوره النساء: فمال هؤلاء القوم «5»، و در سوره الكهف: مال هذا الكتاب «6»، و در سوره فرقان: مال هذا الرسول «7»، و در سوره المعارج: فمال الذين كفروا «8».

أبناء: در همه قرآن بى واو بايد نوشت، مگر در يك جا در سوره المائده: نحن أبنؤا الله و أحباؤه «9».

رأى: در همه قرآن از پس همزه يا نبايد نوشت، مگر به دو جا: يكى در سوره و النجم:

ما كذب الفؤاد ما رأى «10»، و هم در اين سوره:

لقد رأى «11».

و هر چه اندر قرآن «وراء» آيد بى يا بايد نوشت، مگر يك جا به يا بايد نوشت: در سوره حم عسق: أو من وراى ء «12» حجاب «13» با يا بايد نوشتن «14» از پس «15» همزه.

الدّعاء: در همه قرآن بى واو بايد نوشت، مگر در يك جا كه با واو بايد نوشت: در سوره المؤمن: و ما دعؤا الكافرين «16». دعوا الله «17» و عصوا الرسول «18» و تبوؤا الدار «19» به الف بايد نوشت از پس «20» واو. و امّا رأو «21» العذاب «22»، و جاؤ بالبينات «23»، فباؤ بغضب «24» بى الف بايد نوشت از پس «25» واو.

و يعفوا: هر چه در قرآن آيد به الف بايد نوشت، مگر يك جا كه بى الف است: در سوره النساء: عسى الله أن يعفو عنهم «26».

امّا: صال الجحيم «27»، لهاد الذين «28»، واد النمل «29»، و ينادى المناد «30» بى يا بايد

__________________________________________________

(1) چ: لام با الذّين.

(2) آيه

(3) آيه

(4) س: جا (به جيم).

(5) آيه 78.

(6) آيه 49.

(7) آيه 7.

(8) آيه 36.

(9) آيه 18.

(10) آيه 11.

(11) آيه 18.

(12) س: وراى.

(13) آيه 51.

(14) س:- نوشتن.

(15) س: از بس.

(16) آيه 50.

(17) اعراف/ 189.

(18) نساء/ 42.

(19) حشر/ 9.

(20) س: بس.

(21) س: راؤ.

(22) بقره/ 166.

(23) آل عمران/ 184.

(24) بقره/ 90.

(25) س: بس.

(26) آيه 99.

(27) صافات/ 163.

(28) حجّ/ 54.

(29) نمل/ 18.

(30) ق/ 41.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 19

نوشت.

و امّا: ءاتى الرحمن «1»، حاضرى المسجد الحرام «2»، و محلى الصيد

«3» و غير معجزى الله «4»، و المقيمى الصلوة «5» و مهلكى القرى «6» همه را به يا بايد نوشت.

و امّا: جزاء بى واو بايد نوشت.

و كفؤا و هزؤا به واو بايد نوشت «7».

امّا: بين المرء و زوجه «8» و جزء مقسوم «9» و يخرج الخب ء «10» و مل ء الأرض «11» اين همه بى الف بايد نوشت، يعنى همزه بايد نوشت بى واو و الف.

و اندر سوره الحجّ: و لؤلؤا و لباسهم «12» به الف بايد نوشت، و اندر سوره الملائكه:

و لؤلؤا «13» بى الف بايد نوشت.

يسئلونك: در همه قرآن بى الف بايد نوشت، مگر در سوره الاحزاب: يسألون عن أنبائكم «14».

أينما: در همه قرآن گسسته بايد نوشت، مگر در چهار «15» موضع كه متّصل بايد نوشت:

يكى در سوره البقره: فأينما تولوا فثم «16»، و در سوره النحل: أينما يوجهه «17»، و در سوره الشعراء: أينما كنتم تعبدون «18»، و در سوره الاحزاب: أينما ثقفوا «19».

و امّا: فلما ذاقا الشجرة «20» و استبقا الباب «21» و كلتا الجنتين «22» اين هر سه به الف بايد نوشت.

و امّا: و من يتول الله «23» بى يا بايد نوشت.

__________________________________________________

(1) مريم/ 93.

(2) بقره/ 196.

(3) مائده/ 1.

(4) مائده/ 3.

(5) حجّ/ 35.

(6) قصص/ 59.

(7) چ:+ و مل ء الأرض، و اين همه بى الف بايد نوشت.

(8) بقره/ 102.

(9) حجر/ 44.

(10) نمل/ 25.

(11) آل عمران/ 91.

(12) آيه 23.

(13) آيه 33.

(14) آيه 20.

(15) س: جهار به جيم.

(16) آيه 115.

(17) آيه 76.

(18) آيه 4.

(19) آيه 61.

(20) اعراف/ 22.

(21) يوسف/ 25.

(22) كهف/ 33.

(23) مائده/ 56.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 20

و امّا إن نفعت «1» و إن نسينا «2» به دو «3» نون بايد نوشت.

و كيف يهدى الله «4» به يا بايد نوشت، من يهد الله «5» بى يا بايد نوشت.

و امّا: أ و لم ير الذين «6» بى يا بايد نوشت «7»، و ترى الناس «8» با يا بايد نوشت.

إنما يخشى الله «9» و تخشى الناس «10» به يا بايد نوشت.

و أيما الأجلين «11» موصول بايد نوشت، و أيا ما تدعوا «12» مقطوع بايد نوشت، و يخش الله و يتقه «13» «14» بى يا بايد نوشت، و إن يردن الرحمن «15» بى يا بايد نوشت، و أرادنى الله «16» به يا بايد نوشت.

و امّا: ألقى السمع «17» و يوم التقى الجمعان «18» و فهدى الله «19» و إحدى الطائفتين «20» و يتوفى الذين «21» و يتوفى الأنفس «22» و أنى أوفى الكيل «23» و عقبى الدار «24» و ألقى السامرى «25» و نأتى الأرض «26» و ما يلقى الشيطان «27» و إنك لتلقى القرآن «28» و أدنى الأرض «29» و بخالصة ذكرى الدار «30» و يلقى الروح «31» و إحدى ابنتى «32» و إحدى الحسنيين «33» و يغشى اليل «34» و استغنى الله «35» و أتى الذين «36» و نهى النفس «37» و الأشقى الذى «38» و الأتقى الذى «39»

__________________________________________________

(1) اعلى/ 9.

(2) بقره/ 286.

(3) چ:- دو.

(4) آل عمران/ 86.

(5) اعراف/ 178.

(6) انبيا/ 30.

(7) چ:+ و يرى الذين و ترى الذين.

(8) حجّ/ 2.

(9) فاطر/ 28.

(10) احزاب/ 37.

(11) قصص/ 28.

(12) اسراء/ 110.

(13) س: دينّقه.

(14) نور/ 52.

(15) يس/ 23.

(16) زمر/ 38.

(17) ق/ 37.

(18) آل عمران/ 166.

(19) بقره/ 213.

(20) انفال/ 7.

(21) انفال/ 50.

(22) زمر/ 42.

(23) يوسف/ 59.

(24) رعد/ 22.

(25) طه/ 87.

(26) رعد/ 41.

(27) حجّ/ 53.

(28) طه/ 6.

(29) روم/ 3.

(30) ص/ 46.

(31) غافر/ 15.

(32) قصص/ 27.

(33) توبه/ 52.

(34) اعراف/ 54.

(35) تغابن/ 6.

(36) ذاريات/ 52.

(37) نازعات/ 40.

(38) تغابن/ 15.

(39) الليل/ 17.

رسم القرآن(گنجينه بهارستان 1)، متن، ص: 21

و مسمى و مصلى و دعوى و هدى و أدنى و طوبى و طوى و حتى و مفترى و تؤتى و سدى و مصفى «1» و إنما يوفى الصابرون «2» و بما كسبت أيدى الناس «3» و هدى الله «4» و قد هدى «5» «6»، اين جمله كه ذكر رفت با يا بايد نوشت.

أما اشتملت و أما ذا كنتم «7» به يك ميم بايد نوشت، و اگر به دو ميم بنويسند هم روا است. و اصل أم ما است، با ميم ما ادغام كرده شده است.

اين حرفها را «8» جماعتى از امامان و فقيهان و بزرگان دين چنين گفته اند كه واجب است بر مقريان و قاريان كه هر يكى از اين رسم «9» را بدانند و بعد از آن به نوشتن مصحف مشغول گردند «10».

و السلام على من اتّبع الهدى فى شهر صفر، ختم بالخير و الظفر، من سنة ألف و أربعة عشر، من هجرة خير البشر، عليه و آله الصلوات من اللّه الأكبر. [1014 ق]

__________________________________________________

(1) چ: مصفّ.

(2) زمر/ 10.

(3) روم/ 41.

(4) بقره/ 143.

(5) چ: فقد هوى.

(6) طه/ 81.

(7) آيه 84.

(8) س:- را.

(9) چ:+ خط.

(10) چ:+ تا عند الله آثم نشود.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109